یکی‌ از فانتزیام اینه که…
یکی از فانتزیام
 
 
 
بروووووووووووووووووووووووووووو ادامه مطلب

موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 8 شهريور 1392 | 12:44 | نویسنده : zahra |
مطالب طنز و خنده دار جدید
 
 
 
 
طنز و خنده دار, فک و فامیله, طنز
 
 
 
 

پسره با سن داداشش رو هم 13 سال نمی شه بعد نوشته

 

    GalexyS4 یا I-Phone

کدومش؟

 

  اگه یکیش رو برام نگیرن شب خونه نمیرم!

من سن اون بودم یه دونه از این عینک شنا داغونا داشتم

 

حموم که می خواستم برم با خودم

 

میبردم، بعدش تشت رو آب می کردم با کله می رفتم توش

و ساعت ها به شادی می زیستم! والاااااااااااا!

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

حال و روز دانشجو ها در طول ســــال

در طول تـــرم:    


سه روز مانـده به امتحان:    

دو روز مانــده به امتحان:    

شب امتحـــان:    


یک ساعت مانــده به امتحان:    
سر جلسه امتـحان:    
هنـگـام خروج از جلسه:    
یک هفته بعد از امتحـــان:    

 

 

 

 

 

 

الان مادرم اومده میگه بیا دلستر بخور پسرم


تعجب کردم میگم دستت درد نکنه


میگه آخه از این تلخاست کسی نمیتونه بخوره


الان دنبال پدر مادر واقعیم میگردم

 

 

 

 

 

گفت از حادثه ای لبریزم، من پر از فریادم، در درونم غوغاست

 

 

 

 

دوستان عزیز ادامه مطلب نداره قاطی کرده


گفتم این حال تو را میفهمم، دستشویی آنجاست!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 8 شهريور 1392 | 12:35 | نویسنده : zahra |

مطالب خنده دار

 

 

آهنگی که روز قبل امتحان گوش میدادم :


بیخیال فردااا ، بیخیال فردااا … :D


آهنگی که بعد امتحان گوش میدادم :


مخور غم گذشته


گذشته ها گذشته


هرگز به غصه خوردن


گذشته برنگشته :|

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امروز صبح بعد از مدتها تصمیم گرفتم با دوستم بریم ورزش کنیم!


گرمکن نارنجیمو پوشیدم و زدم بیرون


و حالا توجه کنید به تیکه‌های ملت :


نارنگی! کجا میری؟


… پرتقال! بدو تا نخوردمت!


هویج! مگه خرگوش دنبالت کرده؟


ته‌ سیگار!


رفتگر! برو ۹ شب بیا بابا!


چی‌توز موتوری!


سن ایچ و دیگر هیچ!


لینا توپی!! انقدر جون نده بابا!


اسمارتیز! بقیه دوستات کجان؟


بچه‌ها! بچه ها! گارفیلد!


الان من باید چیکارکنم؟؟ :|

 

 

بروووووووووووووووووووووووووو ادامه مطلب

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 8 شهريور 1392 | 11:58 | نویسنده : zahra |

اعترافات خنده دار سوتی ها و گند زدن ها

 

جوک

 

 

اعتراف می کنم که: موقع رانندگی تو میدون داشتم می پیچیدم که یکی خیلی بد پیچید جلوم.

 

منم عصبانی شدم داد زدم: بیا، یهو بیا تو خیابون! هنوزم نمی دونم

 

چی می خواستم بارش کنم که این رو گفتم: بنده خدا هنگ کرده بود.

 

 

برووووووادامه مطلب


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392 | 20:7 | نویسنده : zahra |

271 عکس های جالب از حیواناتنامرد توی بد شرایطی تنهام گذاشتی!!!!!!!!!!!!!!!!


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، عکس ، ،

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392 | 12:29 | نویسنده : zahra |

عکسهای خنده دار از حیوانات

akse khandedare heyvanat pic 20 عکس های جالب از حیوانات


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، عکس ، ،

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392 | 12:28 | نویسنده : zahra |

231 عکس های جالب از حیوانات

 

 

 


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، عکس ، ،

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392 | 12:27 | نویسنده : zahra |

Interesting funny animals photos 27 عکس های جالب از حیوانات


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، عکس ، ،

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392 | 12:23 | نویسنده : zahra |


دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو

 

 

 

 

من موندم این مخترع نون تافتون چه فکری کرده این همه سوراخ گذاشته رو این نوون؟؟؟


یه لقمه درست حسابیم نمیشه گرفت همش نشت میکنه!

 

 

 

 

 

 

 

 

یه قانونی هست که میگه :

 

 

یه مریضی میگیری که از هر یک میلیون نفر یه نفر اونو میگیره !

 

 

اما تو قرعه کشی بانک بین دونفر هم که باشه تو برنده نمیشی !

 

 

 

 

 

 

 

پشت خاور نوشته بوود:همه از من میترسن من از نیسان ابی

 

پشت نیسان نوشته:همه از من میترسن من از زنم

 

 

برووووووووو ادامه مطلب

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 6 شهريور 1392 | 12:42 | نویسنده : zahra |

 

 

 

 

 

اسممون و گذاشتن :ملیکا


خاله و دخترخاله ها بهم می گن : mel mel


دایی تا بهم میرسه میگه: مَلَکا ذکر تو گویم که تو پاکیو خدایی…


پسردایی کوچیکه ام بلد نبود بگه ملیگا میگفت: پیتیلا


بهنوش میگه: پیتیکا


عطیه میگه:ملی


استاد زبانمون آقای چمنی می گفت :میــلــیــکا


بعضی از فامیل های بابام میگن: مَـــلیکا


بعضی از دوستان عنایت دارن میگن : مِـــلیک


دخترخاله کوشولوم میگفت: میخا


حالا شده: میکا

 

بعد عمه ام امشب اس داده: چطوری پولیکا؟؟؟؟؟!!!! ­!!


اینجور اسم با مسما و انعطاف پذیری دارم من
ا

 

 

 

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

تاريخ : چهار شنبه 6 شهريور 1392 | 12:11 | نویسنده : zahra |

حرکت زیبای یک راننده در مسابقات اتومبیلرانی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

کی گفته دخترا تو رانندگی خصوصا پارک کردن مهارت ندارن ؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

روحیه رو از این بیمار باید یاد گرفت

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 برووووووووووووووووووووووووادامه مطلب


موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، عکس ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392 | 11:5 | نویسنده : zahra |

جدیدترین متد تقلب …. ! هنر نزد ایرانیان است و بس !



 

 

سرویس مهد کودک خورجینی !



موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، عکس ، ،

تاريخ : دو شنبه 4 شهريور 1392 | 16:22 | نویسنده : zahra |



 

 
 
 
 

 
 
 
بروووووووووووووووووووووو ادامه مطلب
 
 

موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، عکس ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 3 شهريور 1392 | 12:7 | نویسنده : zahra |
طنز

یکی هست که کتونیش مصداق بارز صلاح کشتار جمعیه

اما ما به صورت صلح آمیز با بوی گندش پشه میکشیم!


.

.

یکی از بچه ها از اون قلیون کشای حرفه ایه

جوری که داره تمرین میکنه با دود قلیون مثلث متساوی الساقین درست کنه!

لازم به ذکره که آخرین بار ذوزنقه داده بیرون !

.

.

پوست کنار ناخن از خیانتکار ترین پوستهاست

اولش فقط یه ذره گوشه ى ناخنه اما تا میکشیش تا زیر زانوت میاد پایین !

.

می دونی فرق من با برف چیه ؟

برف میاد و به زمین می شینه،

ولی من همین جوری هم به دل میشینم.آخه آدم انقد تو دل برو؟

.

.

به سلامتــی همـۀ مامانا

که لباس سفید میدی بش بشوره صورتـی ملایم تحویلت میـــده !

.

.

من بالاخره یه وسیله نایلون جدا کن از لواشک اختراع میکنم تو جشنواره خوارزمی ارایه میدم !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
نشد یه بار این خانواده بپرسن صبونه میخوری ؟ بعد ما هم با ناز بگیم بیارین تو رختخوابم لطفا …
یعنی گفتیم ها منتهی جوابش در خور مقام ما نبود نادیده گرفتیم !
.

آقا من نمیدونم چه حکمتیه هروقت که من گشنمه فرق یخچالمون با کمد ،

فقط چراغ توشه ! حالا کافیه من مریض بشم اشتهام کور بشه

، از تخم طوطی آمازونی بگیر تا شتر بریون در این گنجیده میشه ؛

ماه رمضون که دیگه هیچی اصن واویلاست … یخچاله ما داریم ؟



.



موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

تاريخ : چهار شنبه 12 تير 1392 | 9:29 | نویسنده : zahra |
طنز نوشته

شما هم وقتی اس ام اس رو اشتباهی به یکی دیگه می فرستین

سکته ناقص می کنین؟!

.

.

پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده

بعد داییم شیرینی پخش کرده

به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟

گف آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن !

.

.

مشکلات از جایی شروع شد که

به هر کی گفتیم نوکرتیم فکر کرد واقعاً اربابه !

.

.

همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن

برای جبران کارایی که خودشون نتونستن بکنن !

.


دوستم زنگ زده خونمون مادر بزرگم گوشی رو برداشته

    در حالیکه گوشی دم دهنشه از من میپرسه بگم هستی یا نیستی؟!!!

    من :|

    مادربزرگمم همچنان منتظر جواب من! :|




  آیا به راستــــی  زمان آن فرا نرسیده است که به گرفتن عکسهایی که

    در آنها عینک آفتابی در منزل زده اید خاتمه بدهید ؟

    نه واقعا میخوام بدونم

طالب خنده دار شب امتحان

همه با هم یک صدا بخونیم

    ﺗﺎب ﺗﺎب ﻋﺒﺎﺳﯽ ، اﺳﺘﺎد ﻣﻨﻮ ﻧﻨﺪازی !

    “جمعی از دانشجویان مشروط خُل و چِل



مطالب خنده دار شب امتحان

  شما دانشجویین ؟ بعله !!                                                    

    درس هم میخونین ؟ نه دیگه تا اون حد !


چند روزه بدجور سرما خوردم !
دیشب مامانم میگه دخترم فردا نرو دانشگاه عزیزم استراحت کن !
منم نرفتم . . .
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم :|
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم :|
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم :|

 
 
اومدم خونه میخواستم لباسامو عوض کنم دیدم شلوارم خیسه !
به داداشم میگم آب ریخته روی شلوار من ؟
میگه نه پارچ آب ریخت روی زمین با شلوار تو خشک کردم ! :| 


pic-asdasas-7.jpg


طنز نوشته

عزیزم با من باش و از وجود من به زندگیت گرما و صمیمیت ببخش

و سرمای سخت زندگیت را با اعتماد به من از بین ببر

ایران رادیاتور !

.

.

بزرگترین دلهره زندگی حیف نون اینه که :

تو مهمونیا وقتی دارن بشقاب ته دیگو دست به دست میچرخونن بهش نرسه !

.

.

یک مثلی هست که میگه :

هرکسی در کیسه اش زر بُوَد سخنش مقبول است گرچه خر بُوَد !

.

  یه سوال از بچگی مغز منُ درگیر کرده…
    این که تو جر و بحث بهت میگن حالا نشونت میدم دقیقاً چیو میخان نشون بدن؟

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

   منطقی حرف زدن با بعضی ها،حتی از پوشیدن دمپایی لا انگشتی با جوراب هم سخت تره !

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

  راهنمای علمی و عملی استفاده از نخ دندان :
    آنقدر به کارتان ادامه دهید تا روی نخ خون مشاهده کنید
    این یعنی هیچ چیز اضافه ای بین دندان ها موجود نیست

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

    ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ۱۲۶ ﮔﻞ ﻗﺎﻟﯽ ﺷﻤﺮﺩﻡ !! ﺍ
    اﻭﻣﺪﻡ ﯾﻪ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﻡ ﺳﺮ ﺩﺭﺱ…
    بعله

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

    بعضیا ی جوری خودشونو میگیرن لـعـنـتـیـا انگار مـَـنــَن!!
    والا…

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤




موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

تاريخ : سه شنبه 21 خرداد 1392 | 17:30 | نویسنده : zahra |

كي از ضدحال هايي كه اميدوارم ديگه تكرار نشه اينه كه...
بشيني بند پوتينت رو از سي تا سوراخش در بياري...
بعد پوتينت رو واكس بزني...
بعدش جورابتو پات كني...
بعد پوتينت رو پات كني...
بعدش با زحمت بندشو از تو سي تا سوراخش رد كني...
بعد بندشو محكم گره بزني كه بري...
يهو كف پات؛ شروع به خارش بكنه‏!‏‏!‏‏!
.
حالا تصور كنيد هي پاتون رو محكم ميكوبيد به زمين تا اين حس خارش برطرف بشه؛ ولي انگار كه نه انگار...
بعدش با اينكه حال نداريد؛ ميخوايد پوتينتون رو بيرون بياريد و پاتون رو بخارونيد كه متوجه ميشيد گره كور خورده‏!‏‏!‏‏!
آخه من سرم رو به كدوم ديوار بكوبم كه بتونش سفت تر باشه؟‏!‏


یه فامیل داریم ۲۸ ساله بیکاره!
اگه دو سال دیگه بیکار بمونه بازنشسته میشه؟
.............................................. 
 
پدر و مادر عزیز
اگه صبح وقتی که از خونه بیرون میرین من پای اینترنتم
و وقتی که برمیگردین خونه من بازم پای اینترنتم
الزاما معنیش این نیست که
از وقتی رفتین تا وقتی که اومدین من پای اینترنت بودما !
با تشکر فراوان !
....................................
 
اگه پنج تا دونه پاستیل داشته باشم و دوستم دو تاش رو برداره
من میمونم و یه دوست مرده و پنج تا دونه پاستیل
درس حساب کردم !؟
...........................................................
یه وقتایی هم هست سر کلاس از بغل دستیت میپرسی چیزی میفهمی ؟
اونم میگه نه بابا
ینی اون لحظه انگار دنیا رو بهت دادن  
.....................................................................
 
 

یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم…





موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

تاريخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392 | 22:8 | نویسنده : zahra |

وی شوم امتحان آید همی /  یارصفر مهربان آید همی


ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم / دل به امید تقلب بسته ایم


مابرای کسب مدرک آمدیم  /  نی برای درک مطلب آمدیم


ایام جانسوز امتحانات برشما دانشجویان و دانش آموزان کوشا تسلیت!

................................................................................

هفته ی تکمیل جزوه بر عموم دانشجوبان گرامی باد!



.


.


.


.




اولین بار که تو عمرم تقلب کردم:


سال اول ابتدایی؛

امتحان ریاضی: پیس پیس (خطاب به جلوییم) گردی عدد ۹ سمت چپشه یا راستش؟

جلوییم: چپ!

من: چپ کدوم طرفه؟


موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه، دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.

نها چیز خنده دار که الان بنظرم برنامه امتحاناتمونه صبح روانشناسی رشد عصر همون روز زبان تخصصی!!!!حالا خنده دار اینجاست که بعدش 9روز فورجه واسه فلسفه!!!!!!!!!! آخه اینم شد برنامه ریزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

تاريخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392 | 21:58 | نویسنده : zahra |

مونه سوال های رایج توی همه خونه ها:


این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه؟
چی از جون این یخچال بدبخت می خوای؟
کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته؟
کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده؟
این موقع شب با کی حرف می زنی؟
چشمات در نیومد پای این کامپیوتر کوفتی؟
کی غذای منو خورده؟
 
...............................................................................
 
نمی دونم چه حکمتیه، اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!
 
......................................................
 
الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه، از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار می شینه
 
........................................................

 

ز سرگرمی های ما دهه شصتیا بالا رفتن از رختخواب ها بود!!

خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر!!
لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله دماوند!!
چه کنیم تفریح نداشتیم که….
.................................

یه روز میخواستم تریپ اعصبانیت و پولداری بردارم
گوشیمو پرت کردم رو مبل ، لامصب کمونه کرد کم مونده بود بیوفته زمین !
قلبم اومد تو حلقم !
..................................

 
من و داداشم برنامه ریختیم از این به بعد سر سفره شام و ناهار
از پدر و مادرای مردم تعریف کنیم
قبل اینکه ننه بابامون از بچه‌های مردم تعریف کنن !

موضوعات مرتبط: طنز ، بخندیم ، ،

تاريخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392 | 21:47 | نویسنده : zahra |

حیف نان کیس کامپیوترش رو میبره تعمیرگاه می گه آقا اینو برای ما تعمیر کن. مرده می گه: چه مشکلی داره؟ میگه: والا نمی دونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد!

قطعه اي از شاهكار ادبي غضنفر : شب بود و خورشيد به روشني مي درخشيد پيرمردي جوان يكه و تنها با خانواده اش در سكوت گوش خراش خيابان قدم زنان ايستاده بود


ین روزا غصه ها یکی یکی نمیان
آژانس میگیرن همگی باهم میان !
.
.
.
تا حالا دقت کردین هرچی کنترل تلویزیون از دسترس دورتره
برنامه ی درحال پخش عذاب آور تره !


اینایی که همه چیزو رو دسکتاپ سیو می‌کنن
همونایی هستن که از راه می‌رسن شلوارشونو پرت می‌کنن گوشه‌ی اتاق
.
.

جوک ۹۲  | جک ۹۲

بزرگ ترین هیجان زندگیم زمانیه که می خوام تک زنگمو نگیرن

یعنی تا مرز سکته میرم و برمی گردم !!!


جوک ۹۲  | جک ۹۲

امسال هرکی اومد خونه ما عید دیدنی بهش می گفتم :

وای ماشالله چقد چاق شدی چشمم زیره پات …

طرفم از همون خونه ما شروع می کرد به رژیم گرفتن !!!

کلی به اقتصاد خانواده کمک کردم …

جوک ۹۲  | جک ۹۲

قانونی هم هست که می گه همه ی چاله چوله های جهان یه جا قرار دارن!

اونجایی که شما می خواین تو ماشین آب یا چایی بخورید

جوک ۹۲  | جک ۹۲

بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر پسرعموم تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه !!!

تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد !

جوک ۹۲  | جک



موضوعات مرتبط: بخندیم ، ،

تاريخ : یک شنبه 5 خرداد 1392 | 15:54 | نویسنده : zahra |

سممون و گذاشتن :ملیکا
خاله و دخترخاله ها بهم می گن : mel mel
دایی تا بهم میرسه میگه: مَلَکا ذکر تو گویم که تو پاکیو خدایی…
پسردایی کوچیکه ام بلد نبود بگه ملیگا میگفت: پیتیلا
بهنوش میگه: پیتیکا
عطیه میگه:ملی
استاد زبانمون آقای چمنی می گفت :میــلــیــکا
بعضی از فامیل های بابام میگن: مَـــلیکا
بعضی از دوستان عنایت دارن میگن : مِـــلیک
دخترخاله کوشولوم میگفت: میخا
حالا شده: میکا
بعد عمه ام امشب اس داده: چطوری پولیکا؟؟؟؟؟!!!! ­!!
اینجور اسم با مسما و انعطاف پذیری دارم من

کی باید پیدا شود که به مادران سرزمین من بفهماند که اگر شام دیشب خوردنی بود، همان دیشب خورده میشد بعععععله...
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا ! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم !
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد نگاش کرد و زد زیر خنده!!! گفت: میدونی این چیه؟ اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰ شد بدم بهت حیف واقعا!!! خاک تو سرت
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دقت كردين !يه مغز گردو ميخوري، اندازه 3 تا مغز گردو لا دندونت گير ميکنه!
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ!خعـــــــــــــلی
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻮﻩ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ! ﻧﻪ!
.
.
ﯾﻪ ﺩﻩ ؛ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ!
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
امتحان وسیله ست، نمره دست استاده، الکی خودتو از اینترنت نندازی بشینی درس بخونی هاااا
♦♦♦♦♦♦♦♦جوکهای خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦



موضوعات مرتبط: بخندیم ، ،

تاريخ : شنبه 4 خرداد 1392 | 18:39 | نویسنده : zahra |

سه دسته از آدما هستن که خیلی رو مُـــخن :

1- اونایی که وقتی داری فیلم می بینی فکر میکنن تو نمی فهمی و هی واست توضیح میدن

2- اونایی که وقتی کنارت ایستادن برای اینکه حواست به حرفاشون باشه هی با آرنج به پهلوت میزنن

3- و اونایی که وقتی داری با تلفن صحبت میکنی هی میپرسن کیه؟ کیه؟

 

من به یه نکته ای پی بردم
انقدر که تو خوردن کیوی تنوع هست تو خوردن هیچ خوردنی رو کره زمین نیست
یکی چهار قاچ میکنه یکی با پوست میخوره یکی پوست میکنه یکی حلقه حلقه میکنه اصن یه وضعی داره این کیوی بدبخت


اینکه من الان دو ساعته دارم اخبار انگلیسی می بینمبه این معنی نیست که من خیلی انگلیسی بلدم

بلکه بدین معنیه که کنترل در فاصله ۲ متری منه

در حالی که دست من حتی یه متر هم نمیشه

ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺩﻭﺳﺘﻢ 3 4 ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮑﺎﺵ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﯾﻬﻮ ﺍﻭﻣﺪﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯﺩ ﺯﯾﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﮔﻔﺖ ﻋﺮﻭﺳﮑﺎﻡ ﻣﻨﻮ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﻤﯿﺪﻥ . . .. . .
ﻣﻦ:\
دوستم:\

هـر وقـت حوصـله نـدارم ایـن همـه صفحـه رو ببنـدم و کامپیوتر رو خامـوش کنـم،
کلیــد سـه راهـی رو از پاییـن با پـام میزنـم...
و خطـاب بـه کامپیوتـر میگـم : فکــر کـن بـــــرق رفــت!

عجب رسمیه رسم زمونه

خونه مون عیدا پر مهمونه

می رن مهمونا از اونا فقط آشغالِ میوه به جا می مونه

کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه

جعبه خالی شیرینی هنوز گوشه ی طاقچه پیش گلدونه

عطرش پیچیده تا آشپزخونه شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه

می رن مهمونا از اونا فقط جعبه ی خالی به جا می مونه

از بس خونه رو به هم می ریزن آدم مثل اسب(!) تو گِل می مونه

یکی نیست بگه خداوکیلی جای پوست پسته توی قندونه

قند نصفه ی عموجون هنوز خیس و لهیده ته فنجونه

حالا خداییش قندش مهم نیست کنار اون قند نصف دندونه !

می رن مهمونا از اونا فقط نصفه ی دندون به جا می مونه

پسته ی خندون ، بادوم شیرین فندوق در باز ، مال مهمونه پ

رسید زیر لب یکی با حسرت : که از این آجیل، به غیر از تخمه، واسه ما بعدها چی چی می مونه

 

ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺭﺩﯾﻒ ﺍﻭﻝ ﮐﻼﺱ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻫﻮﺷﻦ

ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎﯼ ﺭﺩﯾﻒ ﺁﺧﺮ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ

ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺩﯾﻒ ﺁﺧﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ … :) ))

 

داشتم برنامه هاى مهم آینده م رو مرور میکردم

از شما چه پنهون به جز مسواکى که تا دقایقى دیگه میزنم، باقیش دور از دسترسه !


موضوعات مرتبط: بخندیم ، ،

تاريخ : دو شنبه 9 ارديبهشت 1392 | 17:22 | نویسنده : zahra |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.